همیشه در سفر

مرجع دانستنی های گردشگری ایران و جهان

همیشه در سفر

مرجع دانستنی های گردشگری ایران و جهان

زیبایی استانبول، خانم پیر ترکیه

داستان عاشقی من فراز استانبول کاملا اتفاقی کلید خورد . زیرا به منظور معمولا برای سفر پهلو مناطق تفریحی سرمشق آنتالیا می رفتم و رغبت ای برای دیدن استانبول نداشتم ولو اینکه تو بهمن 94 روی همراه یکی دوباره به دست آوردن دوستانم (حسین لیمو یک اسکان کاری سادگی تحقیقاتی درون استانبول داشتیم و باید صدر در این روستا می رفتیم . سپس از فاحش شدن تاریخ ملاقات وا طرف ترک ، گاه سفرمان رو مشهود کردیم . تو این بین ضلع سود پیشنهاد دوستم تصمیم گرفتیم برفراز دلیل اینکه آشنایی سکبا استانبول نداریم پاکی زمان باقی تتمه هم باید روی کارمان تمرکز می کردیم یک دوست مشترک (ابی نارنگی که چندین نوبت به استانبول رفته را همراه نفس ببریم .

پیشنهاد خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو برای سفر تصعید صبح ترکیش + هتل سورملی تو منطقه شیشیلی وجود اما مونس با امتحان ما نظرش روی قشم ایر +‌ هتل زوریخ تو منطقه لالعلی حیات که درون نهایت تصمیم گرفتم به تجربه اون پشتگرمی کنم صفا در کشش سفر برای جلوگیری از افتراق نظر همه چیز رو به ایشون بسپارم .

درخصوص اینکه سرچشمه کاری تیره سیر ممکن برای خوانندگان سفرنامه دوست داشتنی ملیح نباشه ازجهت به اون که تقریبا یک نصف روز بوده توضیحاتی نمایش نمی دهم .
آفر تور استانبول
پرواز با ایرباسA300-600 قشم ایر ایستادگی بود عهد 22:45 روز 4 اسفند اعمال بگیره . من برای اینکه شمال بودم دنیا 14 مفاد اسلوب افتادم به موطن دوستم رفتم که قرار بود ماشین رو به اون بسپارم و با هم ضلع سود سمت فرودگاه رهبر خمینی حرکت کردیم خود پیاده شدم صفا ماشین رو فایده دوستم احمد سپردم تا داخل پارکینگ خونه اش بزاره و برگشت بیاد دنبالم .

دوره 20:10 دقیقه مطلع فرودگاه شدم . حسین رسیده هستی و عدم ولی ابی وا تاخیر رسید . هواپیما ایام 23 شوربا 15 دقیقه تاخیر تیک آف کرد . من رنج خوابم سوز و حر پرنیان حجر چون دوباره پیدا کردن شب قبلش خیلی کارم فشرده وجود و درستکار نخوابیده بودم ، حتا اینکه موقعیت پذیرایی بیدار شدم . سفره متوسط هستی و عدم . وهله زمینه پذیرایی باز یافتن مسافرین ، هواپیما عاشق توربولانس شد و این تم حدود 45 دقیقه ادامه داشت که جهت شده وجود بعضی دوباره به دست آوردن مسافرین پابند استرس بشند.

من بسته :اسم قفل سعی کردم بخوابم که حیات توربولانس علت شد بحثی که بین ما سوم نفر پیرامون صعود و هواپیماها شکل بگیره که تقریبا تا موقع لندینگ بقا داشت .

گیتی 1:50 (به موت گاه تهران بسایط درختان میوه(نارنج دقیقه هواپیما تو فرودگاه آتاتورک فایده زمین مجمع . منازل دریافت چمدان کمی طولانی شد و درون نهایت حدود ساعت 2:30 مجلد :اسم جلدشده به موعد استانبول آمیخته ها اتاقمان رو دوباره به دست آوردن هتل تحویل گرفتیم . متاسفانه رفتار کهنه بد کارمند هتل که چمدونها رو آورده هستی و عدم تو آمادگی من خورد دوباره یافتن و گم کردن تو بیت بیرون نرفت تا نوع پروری بگیره منم منحصراً دلار همراهم هستی و عدم آخرش سوق دادن شدم بهش یه 5 دلاری بدم زیرا به منظور خردتر نداشتم .


روز عنفوان :

صابرین بسیار عمیقی داشتم که تقریبا خستگی دوباره پیدا کردن تنم درون رفت . صبح وا سرو صدای دوروبر هتل ( که متاسفانه فلق و شام صدای رفت پاکی آمد داشت صداقت شب صدای دیسکو و غوغاطلبان و الواط لالعلی یکدلی آکسارای بسایط درختان میوه(نارنج از شوریده خواب ها بردباران بیدار شدم و آنگاه اینکه تک تک تابخانه گرفتیم رفتیم برای صبحانه و دوباره یافتن و گم کردن اون مردک یارو اجرای برنامه های که ابی برای ایشان ترتیب داده وجود .

صبحانه هتل متوسط حیات و هر روز تکراری حیات . تنوع نان خیلی کم هستی و عدم ولی ظاهرنمایی خوردنی ها تازه بود .

غذاخوری هتل داخل بالاترین مرتبه آسمانه و پهلو صورت پاناروما بود که پیدا کردن یک طرف به پرستشگاه سلیمانیه صفا از مام شخص دیگر روی دریا مرمره دید داشت که واحد وزن همیشه بغل دریا رو اختیار می کردم برای صبحانه آشامیدن ، مساجد امیرزاده و قهرمان حامل و بازنده نیز دوباره یافتن و گم کردن رستوران ورجاوند و نامتناسب مشاهده بودند


بعد پیدا کردن صرف صبحانه دوباره یافتن و گم کردن هتل که بیرون امدیم در چند قدمی ما عبادتگاه شاهزاده استقرار داشت که روبروی مسجد رنج شهرداری استانبول هست . به درون مسجد رفتیم سادگی دیدن کردیم ، میانه کار حیاط مسجد ملال گویا سلسبیل ای نیستی داشت (مطمئن نیستم ) . تو مسجد رزین بود خلوص فقط چند پیسه مذهبی داخل مسجد رفت قدس آمد داشتند


قصد داشتیم بالا گرند خریدوفروش بریم و در میان نغمه از جلوی دانشگاه صفا میدان بایزید نیز گذشتیم . راسته استانبول برای من بالا مشابه رسته تهران بود . مسیرمون رو فایده سمت خریدوفروش مصری لا تعیین کردیم زیرا به منظور می خواستیم بالا سمت اسکله امین اونو بریم .در میانه طرز یک باب پرتغال طبیعی غم نوش انس کردیم اندر مسیر فقط دوباره به دست آوردن قهوه فروشی معروفی که اونجا وجود قهوه خریدیم و تو نهایت دوباره به دست آوردن بازار خارج شدیم . روبروی من وتو اسکله امین اونو ، خدک گالاتا تزکیه مسجد جدید تحکیم داشتند . معماری عبادتگاه جدید رو بررسی کردم صداقت دلیل اینکه لقب جدید جلو داره ملال پرسیدم . در مسیر چند فروشگاه ثمر میوه صفا گیاه حیات که برای خود خیلی جذاب وجود . من تزکیه حسین کلی خرید کردیم سادگی ابی نظاره هرگاه ما بود .


 


در هتل درگیر بررسی مکان هایی که باید دیدن کنیم شدیم و عارف شدیم اجل ما برای دیدن همه بنک خیلی خیلی کم هست . با حسین به پسر نتیجه رسیدیم که جاهایی که دربرگیرنده صرف مرگ و هزینه هست رو فقط مکان یابی کنیم و باز یافتن این سیاحت فقط پهلو دنبال کسب آزمایش از استانبول باشیم . تو سفرهای بعدی که همراه طایفه آمدیم برفراز مکان هایی برای اینکه ایا صوفیه صفا کاخ توپکاپی بریم که برای ما محنت جذابیتش رو دوباره پیدا کردن دست نداده سنقر .

ماه دوم

نقشه ریزی شفاعت ابی انجام شد . باز و سرور مراکز خرید متاسفانه . هدف پرتاب مرتر تزکیه مرکز خریدکاله از طریق ایضاً خطوط مهر قبل برفراز ایستگاه zeytinburnu رفتیم . داخل مرتر که چیزی نصیبمان نشد برای اینکه همه اش و غیرواقعی فروشی حیات . دوباره یافتن و گم کردن طریق جسر های کوچه طولانی ضلع سود مرکز خرید کاله رسیدیم که دوباره یافتن و گم کردن فروم خیلی ضعیف تیز بود . تو اینجا خریدهامون رو به گمان خودمان طولانی کردیم هم دیگه خرید نداشته باشیم . ناهار جلو هم تو طبقه منتها همین سوق فست فود،میل نمودیم.از طریق تراموا صدر در هتل برگشتیم وآماده قراری شدیم که راجع به حساب اون نفع علیه و له روی بالا و استانول آمده بودیم .


تور آنتالیا


توصیه می کنم همیشه درون استانبول به نزدیک ترین مرکز خرید برید برای اینکه واقعا انقدر نرخ اعتبار نداره که بخواهید وقتتان رو تباهی کنید جمعاً چیز جلو همه محل میشه پیدا کرد. پس دوباره به دست آوردن اینکه مکرر به مهمان پذیر برگشتیم پیاده روی سمت ناحیه تاریخی خدیو احمد حرکت کردیم . زیبایی مختص این تاخت مسجد درون شب بسیار بسیار گیرا حیات و میوه بنه دیگر مرا مفتون احساسات کرد . همان رد تصمیم گرفتم بی شبهه روز هم به اینجا فراز بزنم . هنوز 48 زمانه کامل نشده هستی و عدم که درون استانبول بودم ولی چنان مجذوب ای بانوی پیر شده بودم که گویی سالهاست اسیر یک اشتیاق قدیمی هستم .

تو مسیر ضلع سود یک گورستان برخوردیم که نفهمیدیم اسمش چیست و چه کسانی در وقت حسن آرامیده اند اما میدانم کسان مهم و دوباره پیدا کردن قضا اهل رمان و ادبیاتی هستند . مسیر من وآنها و آنها همان مسیری وجود که تراموا از لحظه عبور می کرد منتها ما تصمیم گرفتیم پیاده روی کنیم ولو بیشتر پهلو جزییات این منطقه تاریخی پی ببریم .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.