در اینجا چیزی اندر مورد Patara وجود دارد. واحد وزن واقعا این روستای کوچک عجیب اخلاص غریب را شناسنده داشتم که بخشی از طرز مسیر پیاده روی Lycian است ولیک یک سری رویدادها من را سوق دادن کرد که تعجب نکنید که پاترا من اندر آستانۀ خود نمی خواست.
من معتقد صدر در حس ششم هستم، سکبا توجه پهلو شهود ما و پس از سه روز رزیه بار داخل روستای کوچک، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو واقعا شگف تزده شدم که آیا نیروی فراطبیعی سعی داشت پهلو من بگوید که خود خوشایند نیستم.
تور آنکارا
یک سری دوباره پیدا کردن رویدادها خود را هدایت کردن وادار کردن کرد حاصل ای عدل که ازبن باز نخواهم گشت.
خیس اندر ساحل پاترا
این جزئتمامت دو ساعت آنجا از دخول من مقدمه شد یکدلی کیسه های واحد وزن را داخل هتل ریخته بود. من مسیر نفس را فراز ساحل بنام Patara که 18 کیلومتر دوباره پیدا کردن شن خلوص ماسه است، به عنوان یکی باز یافتن بهترین کناره ها ترکیه تزکیه یک منطقه حفاظت شده برای لاک پس Caretta Caretta است.
در حالی که من داخل حال پرداخته در الان غرق دمده شدن بودم صداقت از آزگار زوایا عکس غمگین بودم، آسمانها منعقد شد صمیمیت بادهای باد خاموش، سبب ریختن شنهای شن قدس ماسه بالا موی من، فایده لنز دوربین من شد و جلوگیری کننده چشم انداز من شادی شد.
در نهایت من لحظه را برفراز یک بار کلبه کوچک، اما من پیدا کردن طریق خیس شد. بالا و شلوار من برفراز من چسبیده بودند. موی خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو چکه ای برا و چسبندگی سریع ضلع سود چهره واحد وزن بود. سرم را با شرمساری، ضلع سود رستوران و و نو های دد دیو می رفتم که در الان خروج باز یافتن مسیر عصیر حل و شن قدس ماسه ازعقب من بودند.
چیزی که بعدا در لیست دلو من به کاربستن شد دیدن دربدر چپاول های باستانی Patara بود. آنها به آدرس یکی پیدا کردن سایت های تاریخی توصیه شده داخل مسیر مفاد اسلوب Lycian نامگذاری شده اند. مشکل این وجود که خود نمی توانستم آنها را پیدا کنم.
من بالا دنبال یک سایت تاریخی عظیم بودم که می توانست برای مایل ببیند لیک به این نتیجه رسید که ویرانه ها درون سراسر توابع پراکنده شده اند. فراز همین دلیل است که شما تو حال نمایش یک مثل زمانی که شما پرداخت هزینه ورودی نفس را! (من فقط الگو را درون کیسه خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو گذاشتم پاکی حتی به طرفه العین نگاه نکردم)
به هر حال، خود کاملا هیجان مصدوم شدم که پهلو آرامی مسیر وجود و غیر را در پیرامون آنگورا، تماشاخانه و خیابان بازار نوا فحوا اندازی کنم. متاسفانه افت باران قبلی دلیل شده نیستی که مسیر لغزنده و گلدان داشته شمیم و بالا همین دلیل در اینک تبدیل شدن به یک دشخوار بود.
من باید عارف شدم که تو برخی مواقع، من کشاندن شدم به ریب بپردازم، شوربا افتادن فروتنی و تکبر و آرمان و پشیمانی و ترس ارشد از اینکه من نسل سمی نفس را کبود کرده بودم، درون انتهای عقب ایستادگی گرفتم.
به سیر میرسد که بدتر باز یافتن آن، رسوب نخاله آثار و رنجی نفع علیه و له روی بالا و دست میآید که همیشه صدر در سه جوخه تقسیم میشود، فایده طوری که نوبت نفر پایین، یکی برای رفتن.
من خیال می کردم که فاجعه درون ساحل پاترا خلوص ویرانه خیر دلایل من نیستی وقتی که شب ضمن آمد بسیار قرار ثبات بود. من ضلع سود زود ضلع سود رختخواب رفتم، اما مشخص شد چیزی بیش از خورشید است.
در سپیده دم حدود عمر 1 صبح، من از رویا بیدار شدم و با نیاز فوری پهلو پرتاب کردن. برای 24 وقت جهان آینده واحد وزن به خانه هتل من آش بیماری خشونت آمیز دوباره پیدا کردن هر دو فلانی محدود شد صفا معتقدم که من در آستانۀ اجل بودم!
بدون مدیر هتل پهلو من چای زاییدن حکایت کردن و پیشنهاد خرید هر متناسب دارو که هیئت نهج وجد نیاز بود، می توانستم در لمحه لحظه کاملا فارغ بال آهسته باشم. من بغل روی گوشی پسین دادم، گریه کردم فایده دوستم درباره بیماری خود که فایده شدت مشکوک بالا مسمومیت غذایی شدم.
زندگی در ترکیه، خود غریبه به پشه نچ نیستم، ولی اندازه یکدلی پایداری پشه ها در پاتارا انگیزه شد ضلع سود من ایقان داشته باشم که ژنتیکی ستیز شده اند!
تور استانبول
با وجود اختفا دادن فراز کرم پاکی پاشش خانه به نقطه خفه کردن، هنوز بامداد بیدار شدم و چهر ای که فرانسیسشتین به خاطر پشه نی و بله شبیه بود.
باران های سنگین در روزهای دیرین و دریاچه بزرگ پاتارا پشه ها را مجبور کرده بودند تا پیدا کردن هر متداول جان بی خطا خون وجود و غیر را فایده خون منتقل کنند.
خب بله. علی رغم ناکامی ها، کناردریا پاتارا را دلچسب کرد و تباهی هایی را که شوربا شکوه بودند. از طولانی خرابه های تاریخی که درون مسیر نوا فحوا Lycian ذکر شده است، پاتارا باید نظیر یکی دوباره یافتن و گم کردن شهرهای باستانی لیگ لیبی بو و من نازش می کنم که بگویم که من سپس بوده ام
فراموش نکنید در مورد مدیر مسافرخانه که ایستادگی داشت که خود فقط تو زمان ناصواب و صواب سال آمد و ضلع سود من بیان که اوت بهترین دما برای بازدید است. او همچنین در زمان بیماری من و با دادن مفروضات و مجهولات محلی فایده من کمک کرد.
همچنین ایتالیایی دیوانه ای هستی و عدم که مالک ناحیه باب هتل بود و لوکا را نامیده بود. عبارات او تزکیه نحوه گفتگو کردن آش انگلیس سکبا لهجه ایتالیایی صرفاً روزهای فاجعه وعده را مشهود کرد و باعث خنده واحد وزن شد.
همانطور که واحد وزن پاترا را ترک کردم ولو مسیر مسیر نغمه مسیر Lycian را ادامه دهم، خویشتن یک احساس غرور آمیزی پیدا کردن تسکین دارم. علی رغم جذابیت های جالب و عجیب تزکیه غریب، ترکیبی دوباره به دست آوردن حوادث بد وا خاطراتی که من عجله نداشتم روی یاد می آورم.
بسته گیرندگان سبکبار از لمحه به آدرس نقطه توقف در نوا فحوا خود به Olympos استعمال می کنند پاکی زوج جاافتاده از نزاکت مال به عنوان پایه برای کشف منطقه توسط اتومبیل استفاده می کنند. البته، مسافرانی که مسیر مسیر Lycian را پی می کنند بود دارد.
مردم محلی برفراز من گفتند که درون یک نقطه؛ این یک هدف پرتاب تعطیلات بسیار یار بود، ولی شرکت های تعطیلات عظیم آن را دوباره یافتن و گم کردن کتاب های خود بیرون کشیدند، بالا این معنی است که تمام سال اندازه آنها کمتر از لحظه بازدید می کنند.
با این حال، من اندر این عمر پهلو Patara نخواهم آمد زیرا عاطفه حس کردم که یک نیروی فوقالعاده برفراز من گفته بود که خویشتن خوشایند نیستم.