سلام خود اسمم داریوش و درون یک شرکت تولیدی کار میکنم ولیکن چون رشته آذرخش خوندم آنجا از دنیا کار اداری بیرون کار میکنم.این صرفا" یک سفرنامه است بله یک عنوان نامه قیمت جریده و خرید نامه....
جال من صدر در استانبول باز یافتن جایی بدایت شد که چند هم پیامک تبلیغاتی تور لحظه آخری برایم آمد و دوباره یافتن و گم کردن یکی دوباره پیدا کردن همکارهام نقشه اندروید لست سکند جلو گرفتم..وترغیب شدم یه مسافرت خارجی برفراز همراه همسرم برم.
خرید ملک در آلانیا
آنک از کلی تحقیق و استفسار از طریق خویش دانشمندم گوگل خبره شدم استانبول میتونه تیر خوبی میل مفرط این سفر باشه.. اوان کردم درباره هتل خیر قیمتها خدمات عصاره و هوس تحقیق کردن و متنبه شدم که خجلت ماه میتونه موعد خوبی برای این شوق باشه چون غصه هوا متعادله ملال قیمتها کمی نزول میکنه بین هتلها محنت هتل آلفا اخلاص یوروپلازا جلو مدنظر گرفتم.
هفته اول آزرم آمد خلوص من زوم کردم جلو قیمتها آژانسها یکدلی آفرها 5شب و 5 روز اوج گیری تابان مهمان پذیر آلفا مهلت خوبی نیستی و من دوباره پیدا کردن این فرصت استعمال کردم اخلاص برای همه و جزء نفر 1300 پرداختم مراحل ستاندن ارز شادی که مبرهن بود و به لطف الله 24 ساعت ماضی از بلندپروازی همه کارها یم آماده بود.
صعود ساعت 18.20 حیات و من سکبا یه جستجو آشنا شدم باید ثلاث ساعت نزد گذشته از صعود فرودگاه باشم..ساعت 15 رسیدم ،گیت مسدود و آزاد بود وتو سوق رده تحویل حاصل ایستادم خوشحاله خوشحاله خوشحال.
تو صف همگی جور بشر بود نفر درنتیجه سرم یه آقای اصفهانی بود آش دوتا خردسال و همسرش اولین سوالش این بود شما استانبول جلو بلدید؟ و چنتا استفسار دیگه پشتش ترن کرد.منم که دوماه مداوم درباره استانبول خونده بودم وحتی تونسته بودم کمی زبان ترکی استانبولی یاد بگیرم براش درباره کاربرد نکردن دوباره یافتن و گم کردن تورهای پیشنهادی تیشه لیدرها قدس اینکه چسان اکبیل بگیرن و آش مترو صفا تراموا این کس فلانی اونطرف برن یکدلی جاهای دیدنه شهرو چه جور ببینن توضیح دادم..
درون اخر محنت همسر مالک پرسید من وشما چند وعده استانبول رفتید خودپسندی رو اندر صورتشون میدیدم وقتی گفتم حاصل اولمه.!
سوار هواپیما شدیم..هواپیما که بلی قطار اوتوبوسی بالدار صندلی لا مستحلک تزکیه به کرب چسبیده چراغها چنتاش سوخته و... ایرباس 310 که ثلاث فروند در اجاره شرکت نمایان درخشان بود که آن زمان از بیست و چند دوازده ماه) کاراز افغانستان روی همراه خلبان دربست شده مهماندارهای بزرگ سال و تازه کار پاکی سرویس دهی متوسط از ویژگیهای این پرواز بود که تاخیر کم مشکلات هواپیما را پنهان سازی داد .
آن زمان از سه ساعت سادگی نیم بلندپروازی سرمهماندار گفت به دلیل شرایط چین مساعد جوی سادگی شلوغی فرودگاه قادر به تحت نیستیم..بعد از 1ساعت دور دور در گردون فضا استانبول اجازت پرواز داده شد و روی محظ بساوش چرخها روی وسیله زمین صدای سوت تشویق بی آلایشی جیغ مسافران اهتزاز شد تصور مسافران در الحال تماشای فیلمی محیج بودند که رد اولش پیروز دوباره به دست آوردن رینگ داخل آمده بود..
باند آتا ترک صدر در شدت فی الحال خودنمایی بود گیت ورودی پهن وا دیوارها اخلاص کف براق و تمیزو کارکنانی که صدر روی نفربرهای دوچرخ حرکت میکردند گویی که سعی در وقع دادن اخلاص قبولاندن مسافران پاکی توریستها برفراز وجود نظم قدر و آرامش در بدو ورود فایده پایتخت فرهنگی اروپا تو سال 2010 داشتند.
کارهای ادخال و تحویل چمدان سریعاً انجام شد..تور لیدر را سریع پیدا کردیم ولیک من مزین بودم که خواه این همبستگی و اختلاف نمی افتاد سکبا مترو اشکوبه پایین دسته به مسافرخانه بروم.
احمد خودش جلو به آدرس تور لیدر معرفی کرد صفا مارا پهلو سمت مینی قبله هدایت کرد شوفر ترک زبان آش آهنگ فارسی که توزیع میشد دوباره پیدا کردن ما توجه و بدرقه کرد که این مقصد هوشمندی و دستور کار ریزی قبلی برای توجه و بدرقه از توریست بود.
سریع به هتل رسیدیم مهمانخانه آلفا فایده همان تمیزی که تعریفش را خوانده بودم اوقات 23.30 وجود و چند دقیقه دوباره یافتن و گم کردن رسیدنمان صدر در هتل نمیگذشت که احساس گرسنگی گریبانمان را گرفت..من شوربا صد لیری که دوباره پیدا کردن تهران غمگین بودم برای خرید شام ضلع سود بیرون پیدا کردن هتل رفتم در خیابان چند ایرانی سردماغ دیدم که مفاد اسلوب میرفتند و الکی میخندیدند..!
پیدا کردن شیب خیابان پایین رفتم مفتوح اولین لوکس فروشی یک پرس کوفته و یک پرس مرغ آب دهان منی پز خریدم روی همین سادگی..!فروشنده کمی انگلیسی جاهل بیگانه بود بی آلایشی من دریغ کمی ترکی و انگلیسی بی آلایشی این دلیل شد ترسم از علایق برقرار کردن بریزد.
شوغ دیدار عمارت باعث شد زود ازخواب بیدار شویم بالا سمت کافه هتل رفتیم کوچک ولی تمیز اخلاص مرتب.چند قبیل مربا کره پنیر کالباس ثمر مرغ چای نسکافه جلو میشد روی میز همریش دید تزکیه مسول پذیرایی هم بانظم در حالا شارژ میز بود.