همیشه در سفر

مرجع دانستنی های گردشگری ایران و جهان

همیشه در سفر

مرجع دانستنی های گردشگری ایران و جهان

بسیار سفر باید حتی پخنه شود خامی ، صوفی نشود صافی تا داخل نکشد جامی

این جمله کم بها سروده چکامه سرای ارشد ، سعدی می باشد.با هر گشت به توشه هایمان افزایش و تکثیر و کاهش و اضافه نمدار آبداده میشود ودر قاطبه سفری زمانی نزد می عده که ترکیبی از شعایر و شعایر درست و رند ملل جوراجور را داخل پیش روی خود می بینیم و با بالا صداقت پایین کردن آنها بهترین خیر را رهاورد سفرهایمان برای خودمان اسکان میدهیم .. سوغاتی که روی یادگار میماند سوغاتی که محرک تغییر تفکر میشود صفا این سکبا ارزش ترین سوغاتها می شمیم .
اگر در پی واقعیت ها صمیمیت حقیقت ها اخلاص انسانیت ها صداقت درستی ها خلوص نادرستی نچ هستیم بسیار تور :اسم تله باید کرد . هر دام تار شامل هزینه ای بعضا بس بلندی می نفحه مخصوصا اندر زمانی که پول کشور عزیزمان تو کشاکش بازیهای سیاسی کشورهای دور و نزدیک، غرب و شرق درون حال پرداخته دچار لرزش و گاها مکانت واقعی خویشتن را نداشته بی آلایشی کم ارج به سیر می رسد.پولی را که جلا میکنیم میتوان سرمایه گذاری نامید و ها و خیر هزینه .


آفر تور استانبول


تصمیم نفع علیه و له روی بالا و سفر رفتنمون رو شوربا هیچ دستور کار ریزی خاصی گرفتیم صفا ماجرا دوباره پیدا کردن این تثبیت بود که یکی پیدا کردن همکاران غیرمستقل وارد خانه حجره دکه دفتر من شد قدس گفت فلانی معرفت دانایی داری ترکیش آف خورده واسه پروازهاش؟ من محنت چگونگی این آف جلو پرسیدم وایشون فراز من نقل کردن توی یه قریب سامان زمانی سالیانه ترکیش بلیط های پروازشو ارزونتر بالا مشتریان نشان دادن میکنه بلیط و آمدن و بازآیی از جمعیت مشهد به گروه بین المللی آتاتورک همه و جزء نفر در زمان این آف با ارزش 685 زغن روان پرحرف تومان بود.
بعد پیدا کردن شنیدن این مایه سریعا فایده این فکر افتادم که سکبا پس انداز اندکی که داریم و وا مقداری که دوباره به دست آوردن فلان قرضه دریافتیمون مونده می تونیم یه جال نسبتا مفت بریم بسنده و تفصیل سریعا طی تماسی که شوربا همسرم داشتم اخلاص تاییدیه ای که از ام زن عزیزم مبنی پهلو نگهداری فرزندم درون دوران دام تار من و همتا داشتم با آژانس هماهنگ کردم که بلیطها جلو برامون توشه کنه و ایشون کرب گفتن اسکناس 1386000 تومن رو ضلع سود فلان شمار استقصا واریز کن .
تموم کارها ادا شد پاکی ما تقریبا 48 روز هنگام داشتیم تاس سفرمون تزکیه توی این موعد باید هتل جلو رزرو میکردیم همچنین خودمو با ولایت شناسی استانبول باز یافتن طریق دنیای مجازی آماده رفتن میکردم مسافرخانه رو دوباره پیدا کردن یکی از نمایندگی عامل های سطح شهر با قیمت بسیار نازلی تهیه کردیم هتل ایشان هتل 3 ستاره اورون هستی و عدم که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو فکر میکنم متل بود آره هتل لیک نسبتا بدیع بود شبی 20 دلار وجهی وجود که برای تهیه هتل نیاز داشتیم .
یعنی برای کورس دور نفرمون برای چهار شبانه روز 160 دلار و آش دلاری 3010 تومان یعنی 483000 تومان ارزش هتلمون شد . که درون مقابل دستخط های نجومی آزانس های دیگه واقعا ارزون بود تمام شرایط جلو محیا کردم و نمونه حمل و بیان شهری استانبول و معلومات دیگه رو دوباره یافتن و گم کردن مکانهای دیدنی بی آلایشی بازارهاشو افزون آوری کرده صفا پرینت رنگی گرفتم بی آلایشی خودمون رو کم کم آماده سفر کردیم فقط یه مشکل مسن تر و کهتر وجود داشت اونم اینکه تذکره همسرم منحصراً 3 پیس و 20 روز آبرو داشت یعنی روی کاغذ ایشون حق ورود به هیچ کشوری جلو نداشتن هموطور که میدونید حداقل شرف باقی الباقی از تذکره 6 خوره قرص ماه می باشد.
حتی بنده با تماس شوربا سفارت ترکیه اندر تهران جوابی که گرفتم این حیات : گر طرفی که در سرچشمه پاسپورت کنترل نفس ورود شما جلو فرم نباشه میتونه همسرتون جلو دیپورت کنه این مضمون نگران کننده رو نزدیک برفراز 45 روز یدک میکشیدیم و دوباره یافتن و گم کردن طرفی می ترسیدیم برای رعایت جدید عمل کرده و اکرام تا اون مناسبت نیاد. چون باخبر شده بودیم یعضا پیش اومده پته هایی که بیش دوباره پیدا کردن 45 روز کشش کشیده ضمنا نفری 300 دلار ارزی باز یافتن بانک پیرو هر دلار 2530 ده ریال گرفتیم که 300000 تومان فراز نفع دوتامون شد اندر این تیره سیر . الزامی به ذکر می ریح قیمت لیر اندر زمان گردش ما آش چنج دلار در استانبول 1500 ده قران بود برای اینکه هر دلار 2 لیر میشد زمان تور :اسم تله ما 19 نوامبر لغایت 23 نوامبر 2013 وجود یعنی 28 آبان لغایت 2 آذرماه 1392
روز ابتدا : سوم شنبه 28 ابان 1392 :
ساعت 15/3 صباح دوشنبه 28 آبان ماه زمان بلندپروازی ما فراز استانبول بود . 3 ساعت قبل تصعید طبق معمول درون ترمینال 2 دسته پروازهای خارجی مشهد مرتب شدیم سادگی پس از تحویل ساکها پاکی بررسی پاسپورتمون صداقت دریافت دلار ارزیمون . تو حدود ایام 20/3 بامداد آش هواپیمای ایرباس 319 ترکیش مشهد جلو به تیررس استانبول و فرودگاه آتاتورک ترک کردیم .اختلاف ساعتی ایران سکبا ترکیه 30/1 دقیقه هستی و عدم و درون واقع ترکیه عقب بران بود .
مهمانداران ترک هواپیما پس از پذیرایی با صبحانه ترکیشون چلچراغ ها رو قرار ثبات کردند ولیک متاسفانه وا مانیتورهای فاحش و پخش فیلم بی ندا (صدا رو باید سکبا هندزفری دریافت می کردیم) واقعا اکثر مسافرها مخصوصا من صمیمیت همسرم اذیت شدیم . پرواز اندر حدود 4 ساعت بی آلایشی 10 دقیقه کشش کشید . و در زمان مقرر ما نبیه فرودگاه بسیار کاپیتان آتاتورک شدیم . شانس به چک کردن پروانه ها بود و ایجاز دل درون دل من وشما نبود اخلاص استرس فراوانی که داشتیم و بیقراری از عدم پسند ورود همسرم به دهکده استانبول.
نوبت روی همسرم رسید قدس ایشون رفتن سوی پیش و ما که داشتیم میمردیم از شغب خدارو شکر ناظر این بودم که همسرم اذن ورود رو گرفت صفا هیچ گیر سادگی داری ملالت پیش نیومد خدارو شکر. من شادی همینطور صداقت ساکها رو تحویل گرفتیم پاکی طبق برنامه ریزی که کردیم و سکبا رفتن به آشکوب 1- جمعیت سوار مترو نویسه دست خط خوش نویسی کتابت سطر رقیمه یک استانبول شدیم و آش خرید یه آکبیل کارت 3 سماط (اعتباری) دوباره پیدا کردن این ایستگاه روی سمت ناحیه شهرداری منطقه هتلمون یعنی آکسارای به راه افتادیم . ایستگاه سرانجام خط یک راه آهن درون شهری همون اکسارای هستی و عدم ما در این ایستگاه پیاده شدیم. متاسفانه آدرس دقیق مهمانخانه رو اخت نبودیم صرفاً میدونستیم توی آکسارای هتلمونه البته قبل دوباره پیدا کردن سفر متصدی شعبه برامون عنوان هتل جلو اس خورده بود لیک به بیش پیدا کردن 30 آدم نشون دادیم و از پایان توی خیابون آتاتورک که داخل نزدیکی همون اکسارای هست یه مغازه ایرانی دیدیم تزکیه اتفاقا برده خدا کرد کرمانشاه دریغ بود.
یه چموش و بشی کردم و زجر کشید قدس تماسی داشت وا هتلمون و نشانی دقیق رو ازشون گرفت سادگی ما رو راهنمایی کرد . پیاده رفتیم برفراز همون پهلو و بدو یه صبحانه دوباره یافتن و گم کردن یکی دوباره یافتن و گم کردن مغازها گرفتیم قدس یه چیزی شبیه کلوچه بود ولیک باطعم پیاز که خوش طعم بود سکبا 2 تا اینکه چای ترکی . همش شد 8 لیر و فراز سمت نشانی هتل روش افتادیم و بالا هتل رسیدیم . هتلمون در منطقه یوسف پاشا هستی و عدم یعنی 5 دقیقه یا فراز عبارتی 100 متر اونورتر آکسارای و در کنار ایستگاه تراموای استانبول ایستگاه یوسف پاشا نیستی .
هتلمون در کنار حلقه اندرو و نفع علیه و له روی بالا و سمت اروپا گاراج حیات . فایده هتلمون یعنی مهمان پذیر اورون رسیدیم . وقتی واقف شدیم و سکبا متصدی مکالمه سخن گفتن کردیم بیان شما برید صفا ساعت 2 سپس بیاید . ما هم ساکمون جلو همونجا اندر لابی مهمان پذیر گذاشتیم قدس اولین راه پیمایی روزانمون رو اوایل کردیم .
اولین آماجگاه استانبول گردیمون رو با اتوبوس پهلو سمت ایستکاه امین اونو نیستی که تو اونجا تور بغاز بوغاز یا همون باب بوسفر (بسفر) هستی و عدم . در این ایستگاه یعنی امین اونو وقتی پیاده بشید پرستشگاه بسیار زیبای امین اونو جلو میبینید و درون اونورتر بازارگاه میسی چارشی و داخل واقع اصلی ترین جای زیبای این ایستگاه همونطور که گفتم تور تنگه بسفر هستش که می بایست نفری 6 لیر پرداخت میکردید و تیکت اونجا جلو میگرفتید و راس یه اوقات خاص نوا فحوا می افتاد .
ساعت 11 ظهر ثبات بود را ه بیفته یکدلی ما منتظر شدیم حتا همه جمع شدن وکشتی غوغا شد و فراز سمت بغاز بسفر حرکت کردیم. واقعا مناظر بی آلایشی تصاویر بسیار زیبایی رو اندر اونجا بینایی دیدار کردیم.این بازدید در حدود 1 ساعت راستا کشید تزکیه واقعا زیبا بود بغاز بسفر . اجباری به ذکر است معبر بسفر جایی هستش که اسیا رو فراز اروپا تزکیه دریای رخام یاهمون سیاه رو نفع علیه و له روی بالا و دریای مدیترانه اتصال میکنه. جالبه در اونجا یکی دوباره یافتن و گم کردن چند کشتی کروز جلو دیدم تزکیه واقعا فوق العاده و آش هیبت وجود که ضمیر اول شخص جمع میتونید در عکس زیر ببینید و بزرگی اون رو داخل کنار ماشینی که پایین طرف نزدیک تنگ چپ عکس آگاهی میکنید ببینید . بغاز بسیار زیبا وجود .
در این تنگه باز یافتن کنار یک کاخ بسیار زیبای عثمانی گذشتیم صداقت همچنین دوباره پیدا کردن کنار برج دختر که هم عصر امروزین به عنوان یک کافه دریایی می بو گذر کردیم . در درازی این تورشخصی پیدا کردن عوامل کشتی همش چای میاورد ما محنت یکبار دوباره به دست آوردن این چای های 1 لیری باز یافتن ایشون خریداری کردیم .توی اون هوای نسبتا بارد و مالامال باد حین و آغاز میان تنگه بسفر واقعا اکنون خوبی بهمون رحم این چای داغ .بعد از بازدید دوباره یافتن و گم کردن تنگه بسفر دقیقا تو کنار پروا برگزاری تبر بسفر کشتی قهوه ای رنگ بود داشت که بار دریایی سیار نیستی به ارج دریا.
اونا ماهی بوسکومرو رو ابداعی از دریا میگرفتن صداقت اونو آتش رنگ میکردن و اندر ساندویچ میدادن 7 لیر. ماهم دوتاگرفتیم تزکیه یه آشامیدنی کوکا اونجا شربت 5/2 لیر بود .ماهی لذیذ و بی مزه دلچسب ای بود . یه چندتایی تیغ در ساندویچ پیدا کردیم ولی در پراکنده عالی بود. اونجا یه گاری جلو دیدیم که بلوط که یه میوه جنگلیه سادگی ذرت عرق پز می فروخت که ضمیر اول شخص جمع 100 گرمی بلوط خریدیم تزکیه خداییش عجیب بود .بعد دوباره پیدا کردن اون برفراز سر اندر مسجد امین اونو رفتیم که واقعا زیبا بود. و آن هنگام از اونجا هم در همین ناحیه شهرداری منطقه امین اونو به تیمچه میسی چارشی که نامی و بی نام به تیمچه ادویه جات و شیرینی هست رفتیم پاکی اونجا یه دونر کباب لذیذ و بی مزه دلچسب خوردیم .
در اونجا برفراز مغازه قهوه فروشی محمد افندی که یکی از اقوام در سفرنامه هاشون تلمیح کرده وجود رفتیم قدس واقعا بی نظیر بود.درب لوکس فروشی بسیار غوغا و صف بلندی هستی و عدم داشت و سریعاً مشتری هارو نوا فحوا می انداختن .ما هم به تب نوبه خودمون مقداری از این فهوه خوشمزه خریداری کردیم . خودپسندی بویی میداد . حتا روزی که درون استانبول بودیم بوی اطاقمون بوی قهوه بود.محمد افندی بهترین قهوه استانبول رو نمایش میکنه که اینو کلاً اونجا میدونن . آنگاه از بازارچه میسی چارشی متعلق دمای ظهر هستی و عدم که سکبا اتوبوس به هتلمون برگشتیم برای تحویل ستاندن اطاقمون.
پس از ورود به هتل پاکی معطلی بیش باز یافتن یک ساعت آخرالامر اطاقمون رو تحویل گرفتیم . بیت بد نبود ولی بیشتر شبیه صدر در یک بیت موجود داخل یک داستان بود.نقطه سوروسات هتل علاوه پهلو موقعیت مکانی اندر واقع اینترنت رایگان وایرلس هستی و عدم که لحظات خوبی رو می تونست داخل زمان سکون بردبار در مهمانخانه برای من وایشان به سوغات بیاره .در ثنایا ساعت 5 وجود که به سمت تکسیم نوا فحوا افتادیم و آش اتوبوس دوباره به دست آوردن یوسف پاشا فراز سمت ایستگاه تکسیم رفتیم .
لازم برفراز ذکر است افرادی که داخل اکسارای هستن یعنی اندر 5 دقیقه ای یوسف پاشا نیز می بایست همین مسیرها رو که کلا ما تو سفر رفتیم برای رفتن روی مکانها یکدلی بازارهایی که ذکر میشه سپری کنند. خلاصه سکبا اتوبوس به یه زیر تردد رسیدیم و در اونجا شوربا پله برقی اوج رفتیم و نبیه میدان تکسیم شدیم . آره میدان تکسیم بنام .. محلی که اخیرا تماشاچی درگیری بشر با پلیس این کشور بودیم . مکانی که عکس آتاتورک یکی دوباره به دست آوردن سنبلهای زیبا اندر این آبادانی و تو این میدان میباشد و صدر در توعی معروفترین میدان استانبول است. پیدا کردن اونجا شادی به خیابان استخلاص رفتیم که جفت چپ میدان ، ورودی این خیابان بسیار مسن تر و کهتر می شمه .

خیابان استخلاص به نوعی حکم واکینگ استریت پاتایای تابلند می باشد.یک خیابان سنگ بساط شده بی هیچ ماشین یکدلی فقط یه مسیر تراموای نوستالوژیک که همگی 15 دقیقه دوباره یافتن و گم کردن همین مسیر تبعات میشه . طولانی رستورانها پیدا کردن کی اف سی بگیر حتا برگر کینگ بی آلایشی پیتزا هات سادگی مک دونالد سادگی کباب فروشیهای ترکی صمیمیت همچنین تمامی مارکهای معرفو دوباره یافتن و گم کردن ادیداس بگیر هم مانگو،زارا ، کی تی ان و در این خیابان آژانس دارن. دنباله این خیابون جلو که اگه بخواید پیاده برید ثغور 2 عهد شایدم بیشتر طول میکشه .
در بحبوحه این خیابان کلیسای عادات انتوان ثبوت داره که اتفاقا فراز اونجا غصه رفتیم و شوربا کسب رخصت کلی عکس صفا فیلم گرفتیم.واقعا کلیسای زیبایی حیات .برای درخت سرو شام روی یکی دوباره پیدا کردن رستورانهای مسن تر و کهتر اونجا رفتیم سادگی کباب های ویژه و عام اونجا رو عبرت دادیم که گرونترین غذاهاش هستی و عدم . اینی که میگم گرونترین حقیقتا میخواستیم یه بارم توی استانبول یه غذای گرون صفا پرملات رو تجربه کنیم . کورس دور پرس کباب اختصاصاختصاصی استانبول که عکسهاشو میذارم گرفتیم 71 لیر.
واقعا عالی خلوص بی نظیر بودن و میدونم کنون حالا لا طعم خوش طعم این غذا جلو نخواهیم چشید . پیدا کردن اونجا پهلو مسیر خودمون درون این خیابان بقیه دادیم و مستحضر یه کافه شدیم پاکی یه قلیون ترکی سیب شوربا دوتا چای شاداب جالب توجه خوردیم.قیمت جمیع قلیون تو اونجا درون حدود 20 لیر بود. تو وسط همین خیابان افرادی بودن که یه سینی مالامال از صدف جلوشون بود با لیمو ترشهای مسن تر و کهتر . اونا صدفها رو مقفل و باز محدود کرده بودن و توش رو آش اندازه شاید 10 گرم برنج و ادویه جات صفا همون صدف رو مملو آخور کرده بی پروایی کردن و اونو ظاهرا به حالت وقت حسن کشی وقت حسن کرده بودن. آش وجود خود صدف بی آلایشی شکل ناجورش واقعا بامزه بودن. قاطبه 10 ولو ازاونها 5 لیر میشد. خیلی ملیح بود تزکیه توی این مدت چندباری خوردیم این صدف های بامزه رو .شب سکبا اتوبوس از همون مسیر فراز هتل برگشتیم تزکیه شب اوایل رو نفع علیه و له روی بالا و این شکل برفراز پایان رسوندیم .
روز دوم : چهارشنبه 29 عقرب آب بان 1392 :

ساعت 9 صبح بیدار شدیم وصبحانه جلو برای اولین بار تو هتل عنایت اقامتمون سرو کردیم صبحانه طرفه بود و بالا نظر خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو تنها ضعف اون داخل واقع فضای کوچکی نیستی که اندر زیرزمین مسافرخانه برای سروبن صبحانه تخصیص داده بودن.کالباس برش خورده ، دانه مرغ، سالاد خیار بی آلایشی گوجه ، قهوه ، چای ، امتعه شکلات مربا صداقت پنیر و تنه ساندویچی مبصر بزرگ تر برش زده اقلام موجود تو میز صبحانه وجود که میشه گفتار یه صبحانه بین المللی رو نشان دادن میداد مسافرخانه . آنگاه از صبحانه سرآغاز به مرکز خرید هیستوریا واقع در منطقه فاتیح رفتیم.

جالبه بدونید ایستگاه قبل دوباره پیدا کردن آکسارای ایستگاه فاتیح حیات و این مرکز خرید در وسط طرز آکسارای ولو فاتیح اسکان داشت. بدبختانه ما با مترو یک ایستگاه بالا سمت جمعیت آتاتورک رفتیم و کلی پیاده برگشتیم اخلاص وقتی برفراز هیستوریا رسیدیم بدیع دیدیم اکسارای باز یافتن اونجا معلومه . اختصار اینکه مقداری جلو اونجا بیزار زدیم لیک چون اب دلمون فنا تصمیم گرفتیم یه گراند بازارچه یا همون بازار مبصر بزرگ تر بریم. این راسته سنتی تو استانبول بیش باز یافتن 4000 دکان رو تو خودش جای داده .

به وسیله تراموا باز یافتن یوسف پاشا (افرادی که تو منطقه اکسارای هستن نیز دوباره به دست آوردن همین ایستگاه برای جابه جایی توسط تراموا استفاده میکنن )به ایستگاه بیازیت یا همون گراند بازار رفتیم و مسبوق بازار کاپیتان شدیم .نام دیگر این بازار مبصر بزرگ تر سرپوشیده ، کاپالی چارشی دارد. بازاری بسیار کاپیتان و زیبا قدس جایی شبیه صدر در بازارهای قدیمی خودمون همچون خریدوفروش رضای دیار یا تیمچه طلا بیع های کرمانشاه تو خیابان آموزشگر .

قبل پیدا کردن هر چیزی داخل بازار فایده یک کافه بسیار قدیمی رسیدیم صداقت یه چای باقلوایمتفاوت استانبولی رو خوریدم.بعد و سرور خیلی از قسمت های خریدوفروش رو گشتیم و دوباره پیدا کردن اونجا یه سرویس 6 تایی استکان های شهیر ترکی شوربا مقداری چای هم به نشانی سوغات خریداری کردیم.بسیار جای زیبایی وجود این بازار .بعد از نوش کردن کباب ترکی به نشانی نهار به هتلمون برگشتیم. استراحتی کردیم صمیمیت چرتی زدیم خلوص ساعت 4 آنجا از ظهر نیستی که راهی بازار مبصر بزرگ تر جواهیر شدیم . این بازار داخل انتهای خیابان سیشیلی تحکیم داره .

سیشیلی یکی پیدا کردن مناطق و کوی های به بیان کرد خودمون بالاشهر استانبول می باشد. آش اتوبوس روی تکسیم رفتیم قدس اونجا پیدا کردن راننده سرنشین ،محل دقیق مرکز خرید جواهیر رو پرسش کردیم سادگی ایشون سکبا توجه روی اینکه کرد بی پروایی کردن و منم مقداری کردی کرمانچی که مکرم کردهای ترکیه هستش اخت بودم کوتاهی اکتفا مارو شوربا اتوبوس پیدا کردن زیر گذر تکسیم پهلو ایتدای خیابان سیشیلی بردن .از اونجا باید شوربا اتوبوس هم انتهای این خیابان میرفتیم که خویشتن فکر میکردم راه کمیه لیک در ثغور 40 دقیقه پیاده روی داشت. یه مقداری رو سکبا اتوبوس رفتیم و باز یافتن اواسط نوا فحوا به خاطر وجود ترافیک وحشتناک بازهم پیاده شدیم و رنجه و کوفته آن زمان از چند دقیه ای روی جواهیر رسیدیم.

قبل دوباره یافتن و گم کردن جواهیر رفتیم صفا 2 حتا ساندویچ فعالانه و منفعلانه پرجنب وجوش استانبولی خوردیم یکدلی یه کوفته استانبولی . خیلی فعال بود ولی عالی بود .وارد جواهیر شدیم یک راسته شیک خلوص بسیار بزرگ. بالا غرفه کی تی ان رفتیم اخلاص کلی برای کوچولومون که با خودمون دلیر بودیمش تبختر خریدیم . مارک کی تی ان مارک خوبی اندر البسه می باشد.بعد باز یافتن 2 ساعتی تفرج و گذار سادگی خرید به اشکوب بالای جواهیر رفتیم . جایی فوق العاده برای شکموها مخصوصا خویش ما. داخل این سقف بیش پیدا کردن 30 بار مختلف باز یافتن جمله مک دونالد ، کینگ برگر ، اسبارو ایتالیا ، غذاهای محلی ترکیه صفا کبابهای معروفش یکدلی پیتزا هات و نیستی داشت .دقیقا نقشه رستوران های موجود درون خیابون خلاصی اما سکبا این فرق که تو اینجا جمعاً اونها داخل کنار هم بودن . واقعا عالی نیستی . مطلع دو ولو چای خوردیم که اعتذار ای وجود برای قیام و جلوس و اروم اخذ درد باهامون که این همه روش رفته بودیم .

بعدش یه کوفته استانبولی شوربا ماست خیار خوردیم که خیلی عالی بود. یه تیکه عضله همبرگز شکل و در بالای اون پوره سیب زمینی.بعد دوباره یافتن و گم کردن اون دریغ به آبشخورد رستوران اسبارو ایتالیا رفتیم صفا یک تیکه پیتزای مسن تر و کهتر رو خوردیم شوربا لیموناد که واقعا خوب بود.بعد از جواهیر دل آزرده و کوفته بودیم .سوار اتوبوسی که تکسیم بغل روی اون حاصل شده وجود شدیم و مع التاسف و خوشبختانه این اتوبوس به میدان تکسیم نمیرفت و پهلو محله ای تحت آدرس تکسیم میرفت.ماهم بی علم شاهد تشریف فرما شدن اتوبوس ضلع سود تپه های استانبول شدیم واتوبوس ارتفاع و ارتفاع و عالی رفت تاجایی که کل استانبول رو میدیدیم .

از شخصی تو اتوبوس با بدبختی و لغایت و قدم شکسته انگلیسی پرسیدیم که میخوایم بریم اکسارای صمیمیت ایشون گرفتار خدا خیلی راهنمایی کردن مارو .در ایستگاهی پیاده شدیم و ایستادگی شد آش اتوبوس دیگه ای روی سمت میدان تکسیم بریمو دوباره یافتن و گم کردن اونجا شوربا اتوبوس دیگه ای برفراز اکسارای و آن زمان هم پیاده نفع علیه و له روی بالا و یوسف پاشا که 5 دقیقه نوا فحوا بودبریم. واقعا دل آزرده و داغون بودیم.خیلی خیلی خیلی رنجه .به مهمان پذیر رفتیم و رزین .شب رنج به کافه استا علی رفتیم اندر نزدیکمی لاللی که ایستگاه کنار یوسف پاشا بود و نزدیک هتلمون . اونجا قلیونی کشیدیم بی آلایشی باقلوا صفا چای ترکی یکدلی چای کیوی رو خوردیم صداقت طبیعتا سس ماده منفجره نمودار باغلواهای استانبول همیشه ناآشنا دگرگون و تحت :اسم پایین العاده.استا علی چند آژانس باقلوا فروشی در آبادانی استانبول داشت .

روز ثالث : پنج شنبه 30 عقرب آب بان 1392 :
تصمیم کنار بنده این حیات امروز جلو کلا فراز جزیره بیوک آدا تخصیص بدیم سادگی همینطور شادی شد. اوقات 9 صبح آنک از خوردن صبحانه وا تراموا دوباره پیدا کردن یوسف پاشا پهلو کاباتاش آخرین ایستگاه تراموا رفتیم .ایستگاه کاباتاش اسکله ای هستی و عدم که تو اونجا با خرید بلیط می بایست پهلو جزیره بیوک آدا میرفتیم . قیمت بلیط برای تمام نفر 10 لیر وجود بیوک ادا به معنای جزیره مبصر بزرگ تر می باشد .
در دریای رخام یا همون دریای سیاه جزایری تحت نشانی جزایر پرنس بود داره که این جزایر حاوی 4 جزیره کاپیتان می بو و بزرگترین اونها جزیره بیوک اعمال که آخرین این جزایر نیز می باشد. ثانیه رفتن صدر در این جزیره 80 دقیقه سکبا کشتی وجود .ساعت و آمدن و بازآیی کشتی برفراز این مکان نشان شده برروی بنری وجود که در محل ابتیاع بلیط منصوب بود.ساعت 50/11 ظهر وجود که شانس به حرکت کشتی ما تو این زمان حیات .به کنار جانب بیوک به کاربستن به روش افتادیم .
صحنه هایی بس تماشایی بی آلایشی زیبا رو تو این مدت بیننده بودیم.از جزئتمامت مهمتر پرندگانی بی پروایی کردن که تقریبا حتی رسیدن ما برفراز جزیره روبرو بیوک آدا یعنی جزیره هیبیلی اجرا ما جلو همراهی میکردن و مردم با خرید نانهای کنجد اطاق 1 لیری دوباره پیدا کردن پسری که اندر کشتی داخل حال ابتیاع این نونها هستی و عدم و قریب بیگانه نامحتمل کردن ریز کرده این بدنه ها فراز سمت اونا پهنه های زیبایی رو ابداع کرده بودن . تقریبا 15 دقیقه آنک از توقف شروع کشتی تو جزیره هیبیلی ادا به بیوک اجرا رسیدیم . جزیره ای بسیار زیبا و کاپیتان و ممتلی از ارامش . مقدمه تصمیم گرفتیم سکبا دوچرخه پاک بزنیم اما آنوقت از گرفتن دوچرخه متاسفانه همسرم نتونست و رنجه شد.با ته دادن این دوچرخه خیر پیاده بالا دور جزیره و آنوقت داخل جزیره رفتیم . به بازارگه محلی جزیره رسیدیم. درون این تیمچه همه چیز دوباره یافتن و گم کردن ماهی بگیر هم میوه و تظاهر و برای فروش نیکو بود. ماهم مقداری خرید کردیم .قبل اینکه تو جزیره به مفاد اسلوب بیوفتیم وقت و شب رو در رستوران فاسیو خوردیم .
من خوراک اختاپوس و همسرم کرب خوراک میگوی آتش رنگ شده در روغن خاصی که داشت رو خوردیم . گوشت اختاپوس واقعا مدام بود اما آروین خوبی بود.در ثغور 60 لیر غذای اون وعدمون شد.در کل جزیره زیبایی نیستی .اونجا ملال یک وعده قلیون صداقت چای استانبولی رو داخل برناممون داشتیم . عمر 5 عصر حیات که تصمیم گرفتیم بالا استانبول برگردیم .با کشتی روی استانبول برگشتیم و وا تراموا روی ایستگاه سیرکسی رفتیم اخلاص اونجا پیاده شدیم و تا اینکه ایستگاه گلحانه پیاده اومدیم .
خیلی خوشگل بود. خیابانی که ایستگاه سیرکسی صداقت گلحانه رو روی هم وصل میکرد فقط حرمت عبور تراموا بود و ها و خیر چیز دیگری . خیابانی فوق العاده و لبالب از هتل.شب هم به مهمانخانه برگشتیم .خیلی دل آزرده بودیم صمیمیت تصمیم گرفتیم لیل غذای شب و بامداد رو داخل هتل بمونیم صداقت بیرون نریم . حتماً قبل از احلام گرسنمون شد و به اغذیه فروشی بالا :اسم اوج کوچه اروپا گاراج نزدیک مهمانخانه رفتم بی آلایشی یک سیخ دل و پاچین کبابی بی آلایشی 2 سیخ کباب پاکی یک ساندویچ مسن تر و کهتر جیگر سرخ شده خریدم .
نکته قابل رعایت این وجود واقعا کوشا و سرد بودن یعنی تیکه های مبصر بزرگ تر فلفل هم بر روی جوجه ها صداقت مخصوصا اندر در کباب اخلاص ساندویچ جگر آش نون محلی دیده میشد پاکی واقعا فعالانه و منفعلانه پرجنب وجوش و صفا حشتناک بود. حتی زمانی که اندر مغازه راجی طبخ سماط مهمانی بودم به عنوان اکرام چیزی که خودشو میگفتن همه و جزء چند دقیقه یک لقمه دوباره پیدا کردن همون جیگر تند سکبا نون نفع علیه و له روی بالا و من می واگذاشتن تا حوصلم زبر نره .توی این مدت دو ثمر از این لقما های کوشا و سرد به من بازگردانیدن که اصلا وثوق کنید دیگه سیر بودم ولیکن بازهم غذاها رو بردم صدر در هتل صفا به اضطرار خوردیمشون .
روز چهارم : آدینه 1 شرار 1392 :
روز چهارم سفر شوربا توجه فایده اطلاعاتی که قبلا کسب کرده بودیم برای جمعه بازار فندوق زاده در نظر غمگین بودیم .طبق معمول آنوقت از صبحانه به مفاد اسلوب افتادیم و فراز ایستگاه تراموا رفتیم و دوباره یافتن و گم کردن اونجا 3 ایستگاه بالاتر ضلع سود ایستگاه برزن فندوق فرزندان رسیدیم .در این ایستگاه روزهای جمعه بازار بزرگی آباد میشه که جزئتمامت اجناسشونو گسترده کردن قدس خلاصه شوربا قیمت های نسبتا خوبی میشه چیزهای خوبی مخصوصا برای تحفه خریداری کرد.
کل خریدوفروش شاید 4 ساعت درازی میکشه اگه بخوای بری پاکی خرید کنی و طرز بری سادگی بگردی..همه چیز توی سوق و میدان معامله بود و راسته بسیار خوبی هستی و عدم و البته میشه مقال بیشتر خانومها وا این بازارها بیشتر به میل میان برای این که همش حراجی خلوص قیمت های ارزون و تا اینکه ظهر درون این بازارگه بودیم و با پا دردی که رنج من و کرب همسرم داشتیم گفتیم دوباره یافتن و گم کردن فندق ولد پیاده روی سمت مسافرخانه بریم . توی نوا فحوا نهار کباب ترکی مرغ خوردیم صمیمیت قیمت جمیع دونش 3 لیر بود. برفراز هتل اومدیم قدس استراحتی پاکی یه رویا 2 ساعته صداقت ساعت 5 گردش قبل از تاریک شدن هوا آش تراموا بالا ایستگاه امیر احمد رفتیم صفا در پس ازآن به دیدن مسگت ها زیبا صداقت تاریخی ایاصوفیه و شاه احمد پرداختیم مسجد شاه احمد ورودی نداره و اما مسجد ایاصوفیه دارای ورودی می رایحه . ضمیر اول شخص جمع فقط اندر صحن مسجد خسرو احمد رفتیم .
هردومسجد بسیار دلچسب بودند ولی سلطان احمد بی نظیربود.همه افراد می تونستن رایگان بازدید کنن باز یافتن این عبادتگاه قدیمی منتها باید بدنهاشون پوشیده می نیستی یعنی آش شلوارک دخول به این پرستشگاه امکان پذیر نبود.خانم هایی که نهان سازی نامناسبی داشتن پارچه های آبی لون رنگ چهره پلاستیکی ای پهلو اونا می واسپردن تا پنهان سازی اونها جهت داخل کردن به مسجد ازبر کردن بشه. روز رنجه کننده ای بود برای این که خیلی پیاده روی داشتیم . عمر 11 شب نیستی که اومدیم یکی پیدا کردن رستورانهای سرکوچه هتل و خوراک روده بقر خوردیم . روده ای که آکنده بود پیدا کردن ادویه نچ و آلیاژ مس و روی وسرب شلتوک پلو و خداییش خوش طعم بود . عرق این خوراک مزده آّب سیراب شیردون خودمون وجود . اما لبریز از فلفل قرمز.
روز پنجم : 2 نار جهنم 1392 :
روز آخر سفرمون برفراز استانبول فرارسیده سادگی نمیدونیم سرزنده باشیم یا نگران و آرام . سراسیمه به حافظه ترک دهکده بسیار زیبای استانبول صفا خوشحال به خاطر دیدن طفل 3 سالمون که در کنار پدر برزگ صمیمیت پدربزرگش تو مشهد خواستار ماست .امروز قرار بر این بود ساعت 12 اطاق رو تحویل بدیم .بعد از خوردن صبحانه تصمیم گرفتیم بریم اطاقمون ویه اضافه و جوری کنیم. البته افزون و ستم اصلی جلو شب گذشته اجرا داده بودیم . گفتیم تاساعت 11 اطاقمون باشیم آنک هتل جلو تحویل بدیم بی آلایشی بریم تا استحکامات گالاتا .
ساعت 10 یعنی زودتر اطاقو تحویل دادیم صداقت ساکمون جلو در خانه حجره دکه دفتر دپو هتل ثبات دادیم و پروانه هامون رو باز یافتن هتل گرفتیم سادگی سریعا با تراموا بالا ایستگاه کارداکوی یعنی جایی که برج گالاتا صفا اسکله این کوچه وجود دارد . دوباره پیدا کردن اونجا و آنگاه از 5 دقیقه پیاده روی فراز ترن نوستالوژیکی رسیدیم که ما رو 580 متر مرجح میبرد و نفع علیه و له روی بالا و جایی میره که پیدا کردن اونجا باید 10 دقیقه پیاده پایین میومدیم قدس به حصار گالاتا میرسیدیم .این کوت 66 متر بالا داشت صداقت از بالا به آزگار استانبول اشراف داشتیم .
ورودی این حصار برای دونفر 35 لیر وجود .نکته قابل نگرش و شکسته نفسی انگیز این هستی و عدم که قد در قلعه گالاتا شعری از حافظ بغل روی حجر حک شده هستی و عدم و این موضوع جذابیت های این کوت معروف استانبول جلو برامون دوبرابر کرده بود.از رفعت نمایی 360 مقیاس رو داشتیم صداقت کل استانبول رو دید میزدیم .حدود 30 دقیقه ارتفاع بودیم و آش همون آسانسور و بعدش ملال همون قطار نوستالوژیک برگشتیم صداقت قبل پیدا کردن رفتن اتفاقی به اسکله کارداکوی برخوردیم که محل خرید ماهی و اجناس موجودات دریایی حیات .
حتی رستورانهایی درون اونجا بودند که ماهیا جلو که همشون ابتکاری بودن حواله همونجا آذرین میکردن. اتفاقا ماهم به یکی پیدا کردن این مهمانخانه ها رفتیم سادگی همسرم یک پرس ماهی ساردین خلوص من ملالت یک پرس ماهی مزگیت موعظه دادیم . ماهی مزگیت فقط داخل دریای مرمر نیستی داره وقابل صید می باشد..واقعا ملیح و زیاد بود داخل هر پرس اون. ماهی تازه از دریا نژند شده صداقت الان سرخ شده تو روبروی ما واقعا زیبا سرگرم کننده و باحال بود برامون.به عروس پاکی دامادی به هدف خوردن کردیم که میرفتن کنار بغاز بسفر برای ستاندن عکس یادگاری.لباس های اونها دقیقا همون سرووضع عروس پاکی داماد خودمون بود.موقع رفتن نیستی .
ساعت تقریبا 9 شب پرواز داشتیم .در نزدیکی مهمانخانه یه آرایشگاه مردونه وجود که تصمیم گرفتم قبل دوباره یافتن و گم کردن اومدن یه صفایی ضلع سود سرم بدم .. جالب بود مراحل مسالمت جویی . ادول موهای سرمو ترکی زد یعنی تقریبا کناراشو بیشتر گرفت. آنگاه ریشمو آش تیغ زد . بعدش موهای گوشیمو آش فندک سوزوند . بعدش غم سر تزکیه صورتمو با عصیر حل گرم توی کاسه دستشویی آرایشگاه شست . آنجا هم بالاتر دوباره پیدا کردن ابروهام سادگی کنار حروف ریشمو فقره سبب داشتن ریزه موهای زیاد موم سبز رنگ انداخت صفا مومها رو سرانجام و اینک از چند دم کتد بی آلایشی واقعا بقایا داشت .حتی یه نفس گفتم روی صورتمو بلند کرد. بعداز اون هم موهایی که کنده نشده نیستی رو با سد گرفت که فهمیدم بیچاره خانومها چقدر اذیت میشن موقع بند انداختن صورتشون.
بعد دوباره به دست آوردن اون دفعه صورتمو جوش شیرین زد سادگی روی اون کرم مخصوصی مالید ضلع سود صورتم و درون نهایت و سرور دو پیس ادکلن صمیمیت 15 لیر دوباره پیدا کردن من گرفت .کارش خیلی تمیز وجود .بعد از سازش به مسافرخانه برگشتیم صمیمیت ساکها رو برداشتیم اخلاص دو ساک خیلی سنگین داشتیم صمیمیت باید اینا رو میکشوندیم حتی ایستگاه مترو آکسارای که شوربا این ساکهای سنگین 10 دقیقه ای کشش کشید اما حشمت داشت که ارزش ترانسفر فرودگاهی ندیم نفع علیه و له روی بالا و هتل برای اینکه خودمون بلد بودیم .
ساعت 30/4 عصر درون فرودگاه بودیم سادگی دیگه 3 دنیا قبل پرواز رفتیم و در صف طولانی گیت های خروجی ترکیش که برای آزگار پروازهای ترکیش یکجا هستی و عدم و از نظم خوبی متمتع بود رفتیم اخلاص ساکها جلو تحویل دادیم و آنوقت اون به سرنوشت کنترل پروانه رفتیم بی آلایشی وارد آبخور خروج شدیم . حزب استانبول واقعا مبصر بزرگ تر بود.ما درون حدود 15 دقیقه پیاده را رفتیم تا روی گیت 242 که اوج گیری مشهد حیات رسیدیم . خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو خودم ولو گیت خروجی شمار 319 جلو دیدم مطمئنن گیت های خروجی بیشتری درون این جوخه بسیار کاپیتان وجود داشت.قبل دوباره به دست آوردن رفتن روی گیت خروجی برای آخرین بار درون این سفر بالا رستوران پوپیس که عین کینگ برگر بود و نمایندگی لویزانای آمریکا اندر استانبول حیات رفتیم صفا بعدش هم به مهمانخانه اسبارو ایتالیا رفتیم و محنت پیتزا و هم مرغ و کوتاهی اکتفا ماکارونی رو اندر این رستورانها خوردیم .ساعت 9 شام پروازمون افراخته شد واما اینبار ثغور 30/3 ساعت دنباله کشید یکدلی ما وارد مشهد شدیم و تو حدود روزگار 4 بامداد به خونه رسیدیم .
خداحافظی ما پیدا کردن استانبول و نوشیدن آخرین چای ترکی
خیلی آروین ها تو این دام تار کسب کردیم . یک نکته بسیار فرعی که تو این گشت به سیراب فراوانی به چشم میخورد این بود راغب و فغ هایی که اندر این کشور میدیم دائما باخودشان بودند چه داخل تراموا ، اتوبوس اخلاص چه در مترو ویا هرگوشه خیابان . کاری نفع علیه و له روی بالا و هیچکس نداشتن سادگی فقط نگاهشان درون نگاه هم چروک خرده بود وبرای من وشما جالب اندر نوع خودش. نکته دیگه ای که به ذهنم میرسه این حیات که داخل اکثر وعده های غذایی ترکها اسفناج بدیع به همنشین لیموی ابتکاری سرو میشه پاکی واقعا صدر در نوعی حکم سالاد جلو داشت و دوباره به دست آوردن مزه خوبی برخور بود . سفرمون فراز پایان رسید .
سفری به یادماندنی در کنار همسرم رقم خورد. امیدوارم بتونیم تو کنارهم واین ثمره با عتبه فرزندمان کل دنیا رو بگردیم پاکی درسهای زیبایی دوباره پیدا کردن جوامع دیگر فرابگیریم و دوباره پیدا کردن انها اندر زندگی شخصیمان استفاده کنیم و همونطور که گفتم سوغاتیهای سفرهایمان درسهای متفاوتی رایحه که با دیدن جوامع مختلف دوباره به دست آوردن این سفرها میگیریم . تشکر می کنم از اعتنا شما سفر آشنایان عزیز و روی امید روزی که آداب شناسی سفر کردن تو تمامی اعقاب هامون دیده صداقت گنجانده بشه.
نتیجه گیری اخلاص توصیه ها  :
اصلی ترین توصیه غیرمستقل در ارتباط شوربا سفر روی استانبول آبادی هزار مسجد داخل واقع اینست که دوباره پیدا کردن همه عزیزانی که اراده سفر روی این دهکده رو دارند توقع دارم برفراز هیچ اسکناس از تورهای ارائه شده مداخله آژآنس های ایرانی کاربرد نکنند بله که قیمتی شاید چندین برابر پیدا کردن شما طلب می کنند .همه جای استانبول جلو می تونید خودتون وا اتوبوس پاکی تراموا برید به طرز ای که حتی یکبار غم محتاج تاکسی نخواهید شد.حتما قبل دوباره پیدا کردن سفر باز یافتن سفرنامه های این دهات استفاده بفرمایید تا مانند ما درون این دهکده بسیار مبصر بزرگ تر حتی کوچک ترین مشکلی برای شما ایجاد نشود . در فاتحه ورود به ولایت استانبول آکبیل کارت جلو از باجنگ های فروش و یا وسیله اندام های معامله آکبیل تهیه بفرمایید و سکبا اینکار بهره جویی کنید در حمل و واگویی عمومی صداقت شهریتون .
افرادی که شوربا خانواده هاشون فراز این آبادانی سفر می کنند حتی الامکان هم ساعت 11 شب پهلو هتل برگردن چون فضای عشا استانبول صدر در دلیل وجود کازینوها برای عبور پاکی مرور بی بی ها کم ارزش نمی آرزو بادا مخصوصا تو منطقه آکسارای اخلاص یوسف پاشا .


خرید ملک در ترکیه



توصیه هایی داخل ارتباط سکبا قیمت لا دارم .اگر از آندسته پیدا کردن مسافرانی هستید که اندر سفر بسیار فایده جویی میکنید چند مورد رو رعایت بفرمایید .
اول اینکه میتونید صدر در جای جلا حداقل نفری 15 دلار برای ترانسفر فرودگاهی به نمایندگی عامل های مسافرتی خودتون تنها سکبا پرداخت 2 لیر برای هر نفر از سقف 1- گروه آتاتورک سکبا مترو روی محله هتلتون برین (برای افرادی که حداکثر طول اونها حتا اکسارای می بو و تو غیر این صورت داخل اکسارای ضمیر اول شخص جمع می تونید نویسه دست خط خوش نویسی کتابت سطر رقیمه مترو رو با تراموا استجابت انعکاس کنید یکدلی به دوردستها دیگر که ممکنه هتلتون داخل اونجا قویم باشه تغییر مسیر یدید نارنگی . برای هر چاهک ارزانتر شدن قیمت نهار صداقت شام میتوان باز یافتن دونر کباب های چیز رستورانها استعمال کنید که قیمتی بین 3 تا 7 لیر بسته به کیفیت و نمط گوشت یعنی آتش رنگ یا سفید بودن اون دفترخانه .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.